مقدمه: رویداد ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ و اتفاقات و حوادث قبل از آن، یکی از پیچیده‌ ترین رویدادهای ایران و حتی جهان بشمار می‌رود و همچنان پس از گذشت حدود ۸ دهه محل بحث و گفتگو است. ما در این مقاله سعی می‌کنیم به کلیه‌ی حوادثی که منجر به رویداد ۲۸ مرداد و سقوط دولت محمد مصدق شد، پرداخته و آن را بررسی کنیم.

چکیده: پس از امضا شدن قانون ملی شدن صنعت نفت توسط محمدرضا پهلوی، حسین علا که پس از رزم آرا نخست وزیر شده بود، استعفا داد. شاه سعی داشت سید ضیاالدین طباطبایی که سیاستمداری قدیمی بود را به عنوان جایگزین به مجلس معرفی کند. اما در مجلس نخست وزیری را به محمد مصدق پیشنهاد می‌‎دهند و او در عین تعجب این مقام را می‌پذیرد. دولت مصدق در ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۳۳۰ توانست در مجلس رای اعتماد را کسب کند؛ هرچند که تا پایان دوره شانزدهم مجلس ملی ترکیب دولت بارها تغییر کرد. اما در ادامه به سلسله حوادث و اتفاقاتی که در زمان نخست وزیری محمد مصدق و مجلس هفدهم و ملی شدن صنعت نفت ایران، که در آخر منجر به رویداد ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شد، به طور مفصل می‌پردازیم.

۱- ملی شدن صنعت نفت: هنگامی که نفت ایران ملی اعلام شد، انگلستان بسیار خشمگین و شوکه شد؛ چرا که بیش‌ترین ضرر را متحمل می‌شدند. آن‌ها بلافاصله به فکر راه حل برای لغو این قانون و ادامه سیطره و چپاول خود بر نفت ایران افتادند. آن‌ها ابتدا به فکر حمله به کل کشور ایران و بعد حمله به آبادان بودند. اما هنگامی که پیشنهاد خود را به رییس جمهور وقت آمریکا (هری اس ترومن) اطلاع دادند با مخالفت شدید او مواجه شدند. ترومن معتقد به دیپلماسی و گفتگو بود و مخالف هرگونه حمله نظامی یا کودتا و سرگونی. همین‌طور می‌دانست که در دوران جنگ سرد با شوروی، حمله‌ی انگلستان به ایران خطر مسلط شدن بزرگ‌ترین حزب سیاسی در ایران که حزب توده بود، را افزایش می‌دهد و این امتیازی مثبت برای شوروی در آن دوران بشمار می‌رفت. پس، گفتگو راه حل دوم انگلستان شد که البته به واسطه‌ی آمریکا صورت می‌گرفت. سفیر وقت آمریکا (لویی هندرسون) در تهران مامور پیشبرد این مذاکرات بود. او طی چند دیدار با محمد مصدق و رایزنی بر سر موضوع قرارداد نفت با انگلستان و پرداخت غرامت ایران به انگلیس، موفق نبود و آن را به سرانجام نرساند. در نتیجه مذاکرات به بن‌بست رسید. راه حل سوم انگلستان شکایت بود. آن‌ها ابتدا شکایت خود را در شورای امنیت سازمان ملل و سپس در دادگاه لاهه بردند اما در هیچکدام موفق نبودند و رای به نفع ایران صادر گردید. البته باید اضافه کرد که محمد مصدق خود حقوقدان بود و دفاعیات او نقش بسزایی در آرای صادره به نفع ایران داشتند. انگلستان که از هر راهی وارد شد تا به خواست خود برسد اما موفق نبود، در آخر مجبور به انجام راه آخر خود شد، که آن هم کودتا بود.

۲- مجلس شورای ملی دوره هفدهم: انتخابات دوره هفدهم مجلس در حالی برگزار شد که به دستور محمد مصدق و به علت تقلب گسترده در آن نصفه و نیمه ماند. البته گفته شد که در زمان دیگر مجدد برگزار خواهد شد که این اتفاق هرگز نیافتاد. در حالی که شهرهای بزرگی چون شیراز و مشهد نماینده منتخب نداشتند. در هرحال مجلس هفدهم با ۸۱ نماینده از ۱۳۵ نماینده تشکیل شد. این موضوع نه تنها قانونی نبود، یعنی مجلس باید با کل نمایندگان خود تشکیل شود، بلکه این موضوع منشا بروز بسیاری از اختلافات در داخل، میان مجلس و دولت شد. مجلس که مهم‌ترین دستاورد مشروطه بود و می‌توانست شاه‌ و قوه مجریه را مشروط کند و در حکومت قانون را حاکم کند، عملا از حیز انتفاع ساقط شده بود. مصدق در هیچ‌یک از جلسات مجلس دوره هفدهم شرکت نکرد. نکته عجیب دیگر هم آن‌که به گواه اسناد منتشر شده سازمان سیا در سال ۲۰۱۳ میلادی یک سوم از نمایندگان مجلس شورای ملی از انگلیس و آمریکا پول یا رشوه دریافت می‌کردند.

۳- درخواست مصدق از شاه برای اعطای وزارت جنگ به او: در تیرماه ۱۳۳۱، مصدق مکرر از شاه درخواست می‌کند که وزارت جنگ را به او بسپارد. دلیل مصدق هم برای این تقاضا کارشکنی امرای ارتش در اصلاح برخی از امور مورد نظر دولت بود. اما شاه زیر بار چنین چیزی نمی‌رفت و به تعبیری در یکی از جلساتی که پیرامون همین موضوع به او گفته: (پس بفرمایید ما چمدانمان را ببندیم و از این مملکت برویم.) در هرحال مذاکرات مصدق و شاه نتیجه‌ای نداشت و سرانجام مصدق در ۲۵ تیر ۱۳۳۱ از نخست وزیری استعفا می‌دهد. استدلال مصدق این بود که طبق قانون اساسی، وزرا در قبال مجلس مسئولیت مشترک دارند و وزیر جنگ هم باید بر عهده نخست وزیر باشد نه شاه.

۴- واقعه ۳۰ تیر ۱۳۳۱: هنگامی که مصدق از سمت نخست وزیری استعفا کرد؛ مجلس به نخست وزیری احمد قوام تمایل نشان داد و شاه فرمان نخست وزیری او را صادر کرد. این تصمیم با مخالفت شدید فراکسیون جبهه ملی در مجلس همراه شد. نمایندگان این فراکسیون که طرفداران مصدق بودند در جلسه رای گیری به نخست وزیری احمد قوام مجلس را ترک کرده و در جلسه حضور پیدا نکردند تا تعداد نمایندگان به حد نصاب نرسد. بر خلاف آیین نامه اما مجلس رای‌گیری را انجام داد و قوام نخست وزیر شد. قوام ابتدا از شاه خواست مجلس را منحل کند اما شاه موافقت نکرد. قوام نخست وزیری خود را با یک بیانیه شدید الحن آغاز کرد. در بیانیه قوام جدایی دین از سیاست تاکید شده بود و درباره ارتجاع سیاه مذهبی هشدار داده بود و چنین پایان می‌یافت: (کشتیبان را سیاست دگر آمد) . اما این بیانیه باعث شد اکثریت جامعه از جمله فداییان اسلام، بازار و اصناف و روحانیون مثل آیت الله کاشانی، جبهه ملی و حزب توده به مخالفت شدید با قوام بپردازند.
پس از چند روز شلوغی سرانجام در ۳۰ تیر ماه تظاهرات گسترده در تهران و شهرهای دیگر ایران در مخالفت با قوام و حمایت از مصدق شکل گرفت. قوام دستور شلیک مستقیم به تظاهرات کنندگان را داد و روزی خونین را به ارمغان آورد. قوام ناچار به استعفا شد. پس از ابراز تمایل مجلس به نخست وزیری مجدد مصدق، شاه هم سمت نخست وزیری و هم وزارت جنگ را به مصدق واگذار نمود و این شروع دولت دوم مصدق بود.

۵- واقعه‌ی ۹ اسفند ۱۳۳۱: در تاریخ ۹ اسفند هنگامی محمد مصدق و وزرایش برای خداحافظی با شاه که عازم سفر بود به دربار رفتند، در بیرون کاخ تظاهراتی برنامه ریزی شده توسط آیت الله بهبهانی و چندی از افسران اخراجی و عوامل داخلی وابسته شکل گرفت که هدف آن مخالفت با نخست وزیری مصدق بود. رهبری این تظاهرات را آیت الله بهبهانی و شعبان جعفری بر عهده داشتند. آن‌ها سعی داشتند هنگامی که مصدق از درب اصلی خارج می‌شود او را به قتل برسانند. هرچند محمد مصدق از درب فرعی خارج شد و این توطئه ساقط شد. اما آن‌ها مجدد به سمت خانه مصدق روانه شدند. مصدق که از این موضوع با خبر شده بود به پسر خود غلامحسین مصدق دستور داد تا به ستاد ارتش رفته و مقدمات مقابله با شورش را فراهم سازد. شورش شکست خورد و برخی عوامل آن از جمله شعبان جعفری دستگیر و راهی زندان شدند. این شورش باعث شد عملا مصدق تا پایان نخست وزیری خود به دربار نرفته و با شاه هیچ ملاقاتی نداشته‌باشد.

۶- طرح استیضاح مصدق و دولت او در مجلس شورای ملی: در ابتدای سال ۱۳۳۲ محمد مصدق، محمود افشارطوس که یکی از نزدیکان او بود را به عنوان رییس شهربانی تهران منصوب می‌کند. افشارطوس یکی از افرادی بود که شورش مردم در ۹ اسفند را خاموش کرد به همین علت بسیاری از او نفرت داشتند. در اردیبهشت ماه سال ۱۳۳۲ افشارطوس ناپدید و سرانجام پس از ۸ روز جسد او کشف می‌شود. پس از این اتفاق دولت نزدیک به ۱۷ نفر شامل افسران بازنشسته و افراد با نفوذ را مسئول این کار می‌داند و ۱۶ نفر از آن‌ها را دستگیر می‌کند. آیت الله کاشانی رییس مجلس و همچنین تعدادی از نمایندگان با دولت و مصدق بر سر دستگیری این افراد مخالفت کرده و اعلام کردند که افراد دستگیر شده پس از دستگیری حتی شکنجه هم شدند. اختلاف بین دولت و مجلس بالا گرفته و نمایندگان مجلس طرح استیضاح دولت و مصدق را به مجلس ارائه می‌دهند. اما نمایندگان طرفدار مصدق در همان روز از نمایندگی مجلس استعفا و در نتیجه تعداد نمایندگان از حد نصاب خارج و این طرح رای لازم را کسب ننمود. این استعفای دسته جمعی باعث شد تا دیگر جلسات مجلس به حد نصاب خود نرسد و تشکیل نشود.

۷- انحلال مجلس هفدهم توسط مصدق: در این باره نکات بسیار زیادی وجود دارد که یک به یک اشاره خواهیم کرد. مصدق پس از استعفای دست جمعی نمایندگان طرفدار خود در مجلس از شاه درخواست می‌کند که مجلس هفدهم را منحل و دستور انتخابات مجلس هجدهم را صادر کند که این درخواست با مخالفت شاه روبه‌رو می‌شود. هنگام درخواست مصدق از شاه مبنی بر انحلال مجلس هفدهم، در مجلس شورای ملی حدودا ۴۰ نماینده باقی مانده بود. پس از این، محمد مصدق خود تصمیم می‌گیرد یک رفراندوم که مبنای آن انحلال مجلس و ابقای دولت است برگزار کند. این نخستین همه‌پرسی در تاریخ سیاسی ایران است. این تصمیم حاوی چند نکته می‌باشد؛ اول آن‌که در قانون اساسی برگزاری رفراندوم بر سر انحلال مجلس پیش‌بینی نشده بود. دوم آنکه این یک حرکت غیرقانونی دیگر از سوی محمد مصدق بشمار می‌رفت. نکته سوم هشدار نزدیکان محمد مصدق از جمله غلامحسین صدیقی (وزیر کشور مصدق) و خلیل ملکی به او مبنی بر آن‌که در نبود مجلس، شاه شما را برکنار می‌کند؛ اما مصدق در جواب چنین گفته بود که اولا شاه جراتش را ندارد و اگر هم کند ما تمکین نمی‌کنیم. همه پرسی در تهران در تاریخ ۱۲ مرداد و در شهرستان ها در تاریخ ۱۹ مرداد برگزار شد. آیت الله کاشانی با بیانیه‌ای رفراندوم را تحریم کرد؛ اما حزب توده که موافق انحلال مجلس بود در انتخابات شرکت نمود و حتی از دولت خواست پس از انحلال مجلس برای تشکیل مجلس موسسان و تغییر قانون اساسی اقدام کند. این همه‌پرسی البته به علت همزمان برگزار نشدن در تهران و شهرستان‌ها همچنین جدا بودن صندوق‌های مخالفان و موافقان مورد نقد بسیاری قرار گرفت. سرانجام مصدق در ۲۱ مرداد رسما نتیجه را که ابقای دولت و انحلال مجلس است را در رادیو اعلام می‌کند و از شاه می‌خواهد فرمان برگزاری انتخابات جدید را امضا کند. شاه اما رفراندوم او را تایید نکرد و غیرقانونی خواند.

۸- برنامه ریزی کودتا توسط انگلستان و آمریکا: از تمام این قضایا که بگذریم نقشه مشترک انگلستان و آمریکا برای کودتا کم کم در حال طرح ریزی و اجرا بود. به تعبیری کرمیت روزولت با بودجه‌ای یک میلیون دلاری از آمریکا به ایران آمد تا کودتای طراحی شده را به اجرا درآورد. اسم این کودتا تی‌پی آژاکس نام داشت و بنا بود در ۲۵ مرداد اجرا شود. البته باید گفت که در تمام اتفاقات بیان شده آمریکا و انگلستان بدون نقش نبوده‌اند. برای مثال به بسیاری از روزنامه‌ها پول پرداخت می‌کردند تا علیه مصدق و دولت او تیتر بزنند.

۹- اتفاقات ۲۳ مرداد تا ۲۸ مرداد: ‌شاه در نهایت در ۲۲ مرداد ماه و پس از انحلال غیرقانونی مجلس توسط محمد مصدق دو فرمان مهم صادر کرد؛ اولی عزل مصدق و دومی نخست وزیری فضل الله زاهدی. شاه پس از ابلاغ این دو فرمان به همراه همسر خود به کلاردشت می‌رود. تعبیر دیگری که در این مورد بیان شده آن است که این دو فرمان را شاه تحت فشار اشرف پهلوی و مادر خود و البته تهدید روزولت امضا کرده است. برخی دیگر هم قائل به آن هستند که این دو فرمان جز نقشه‌ی کودتای ۲۵ مرداد بوده است. لازم است بگوییم مادر محمدرضا شاه و خواهر او اشرف از ابتدا مخالف نخست وزیری مصدق و دولت او بودند و مصدق هردوی آن‌ها را از ایران تبعید کرد. نعمت الله نصیری، رییس گارد شاهنشاهی از طرف شاه مامور ابلاغ دو فرمان صادره در ۲۵ مرداد به محمد مصدق بود. محمد مصدق از طریق افسران نفوذی حزب توده مطلع شده بود در ۲۵ مرداد کودتایی علیه او شکل خواهد گرفت. پس او ماموران حفاظت جلوی درب منزل خود را افزایش داد. نقشه کودتای تی‌پی آژاکس این‌گونه بود که هم‌زمان با ابلاغ فرمان‌ها به مصدق از طریق نصیری، سیم تلفن قطع شود و چند تن از وزرای دولت توسط گارد شاهنشاهی دستگیر شوند تا بدون درگیری کودتا یا برکناری صورت گیرد. قطع سیم تلفن و دستگیری‌ها به خوبی پیش رفت اما هنگامی که نصیری در شامگاه ۲۵ مرداد (حدود ساعت یک شب) به سمت منزل محمد مصدق رفت توسط نیروهای نگهبان نخست وزیری به سرپرستی سرهنگ ممتاز و سروان فشارکی دستگیر و نیروهایش خلع سلاح می‌شوند و این‌گونه کودتا شکست می‌خورد و وزرای دستگیر شده هم پس از مدتی آزاد می‌شوند. تعبیر دیگری هم وجود دارد که هنگامی که نصیری به منزل محمد مصدق رسید سرهنگ ممتاز از او خواست که کارش با نخست وزیر را بگوید تا او به مصدق انتقال دهد. نصیری برگه امضا شده فرمان شاه را به ممتاز داده و او این حکم را نزد مصدق می‌برد. مصدق زیر این حکم را امضا می‌کند و ممتاز برگه را به نصیری تحویل می‌دهد. این فعل و انفعال چند ساعتی زمان می‌برد. ساعت شش صبح مصدق مصدق به بشیر فرهمند (رییس رادیو دولتی) دستور می‌دهد تا به منزل او برود و پیام خداحافظی او را ضبط و پخش کند. در همین هنگام وزرای دولت سر می‌رسند. حسین فاطمی (وزیر امور خارجه) مخالفت خود را با این کار مصدق اعلام می‌کند و به او می‌گوید طبق قانون شاه قدرت عزل شما را ندارد و مجلس باید شما را عزل کند. پس به جای پیام خداحافظی، خبر کودتا علیه دولت و شکست آن در رادیو اعلام می‌شود. شاه بلافاصله پس از شکست طرح کودتا و با خبر شدن از آن به ساری رفته و از آنجا به بغداد و از بغداد به رم می‌رود. تظاهراتی گسترده پس از اعلام خبر شکست کودتا شکل می‌گیرد که در آن از مصدق حمایت و با شاه اعلام مخالفت می‌شود. جبهه ملی و حزب توده هرکدام به‌طور جداگانه میتینگ‌هایی شکل می‌دهند که هرکدام جمعیتی چند ده هزار نفری دارد (میتینگ جبهه ملی بالغ بر ۴۰ هزار نفر و حزب توده حدود ۱۰۰ هزار نفر). در میتینگ جبهه ملی، حسین فاطمی سخنرانی تندی انجام می‌دهد. او در این سخرانی تاکید می‌کند که نظام جمهوری باید جایگزین نظام شاهنشاهی شود (البته مصدق مخالف این تصمیم بود) و دستور می‌دهد در تمام ادارات عکس‌های مربوط به شاه و ملکه را پایین آورده و مجسمه‌های مربوط به نظام شاهنشاهی تخریب شود. همچنین در روزنامه خود (باختر امروز) تیتر (شاه خائن) را می‌زند. تظاهرات و میتینگ‌ها تا ۲۷ مرداد ادامه داشتند. در این بین هندرسون با مصدق دیداری ترتیب می‌دهد و به او می‌گوید خطر قدرت‌گیری حزب توده و کمونیست در صورت اعلام نظام جمهوری بسیار زیاد است. مصدق بلافاصله به شهربانی و ارتش دستور برچیدن شلوغی‌ها و اخلال‌گران را می‌دهد. نیروهای ارتش و شهربانی شروع به برخورد با همه مردم می‌کنند و در پایان ۲۷ مرداد خیابان‌ها آرام می‌گیرد. این آرامی اما، آرامش قبل از طوفان بود. پس از سخنرانی حسین فاطمی مبنی بر اعلام نظام جمهوری به جای شاهنشاهی، بسیاری از روحانیون با او مخالفت کردند. از جمله آیت الله کاشانی و بهبهانی. آن ها معتقد بودند اگر نظام شاهنشاهی تمام شود آن‌ها هم تمام می‌شوند و در ایران نظامی جز نظام شاهنشاهی پاسخگو خواست مردم نخواهد بود. البته تعبیر دیگری وجود دارد که می‌گوید روزولت فتوای آیت الله کاشانی و بهبهانی را به نفع زاهدی خریده است. آیت الله کاشانی و بهبهانی اختلافات را کنار گذاشته و هریک فتوا صادر کرده و از نخست وزیری زاهدی حمایت کردند. روزولت در اینجا فرصت را محیا دید و ترتیب یک تظاهرات با حضور لات‌های تهران را در ۲۸ مرداد داد. آن‌ها ابتدا به دفتر روزنامه‌ها حمله و آن‌ها را به آتش کشیدند. پس از آن به زندان حمله کرده و شعبان جعفری که بعد از وقایع ۹ اسفند دستگیر شده بود را آزاد کردند. سپس به رادیو حمله کرده و آن‌جا را تصرف کردند. با فتح رادیو عملا دولت مصدق تمام شد. عموم مردم که از وضعیت بد اقتصادی و سیاسی خسته شده‌بودند به آن‌ها پیوستند. هم‌چنین نظامیان هم به مردم پیوستند. در این لحظه جمعیتی انبوه به سمت خانه نخست وزیر روانه شد. نیروهای نگهبان خانه نخست وزیر با دیدن جمعیت مقاومت کرده اما چندی بعد این مقاومت شکست. البته مصدق موفق به فرار توسط نردبان از پشت خانه خود شد. از تعداد کشته و مجروحان اطلاعات دقیقی در دست نیست. اما طبق گفته سعید حکمت (رییس اداره پزشکی قانونی) حدود ۴۱ تن کشته و ۷۵ تن زخمی شدند. با فتح خانه مصدق دوران نخست وزیری و دولت او رسما به پایان رسید.

نتیجه‌گیری: همان‌طور که در ابتدا بیان شد این واقعه از پیچیده‌ترین رویدادهای تاریخ ایران و جهان محسوب می‌شود. در این مقاله سعی شد از دیدگاه‌های مختلف به موضوع بپردازیم. از لحاظ حقوقی و قانونی به مصدق و شاه انتقادات زیادی می‌شود؛ برای مثال سوال بسیاری این است که آیا شاه قدرت لازم برای عزل مصدق را داشت؟ یا انحلال مجلس توسط مصدق با توجه به رفراندوم پیش بینی نشده در قانون اساسی مشروطه آیا قانونی بود؟ یا درخواست مصدق از شاه برای اعطای وزارت جنگ به او آیا قانونی بود؟ هم‌چنین تشکیل مجلس با توجه به عدم رای‌گیری در بسیاری از شهرها درست و قانونی بود؟ یا اصلا این رویداد کودتا بود یا برکناری؟ پاسخ این سوالات در دل متن این مقاله وجود دارد. موضوع بعد آن است که نقش آمریکا و انگلیس در سرنگونی دولت مصدق انکار ناپذیر است. اما از طرف دیگر باید پذیرفت که قانون شکنی‌های متعدد مصدق و اطرافیان او موجب بسیاری از این اتفاقات و در آخر رویداد ۲۸ مرداد شد. مجلس نصفه و نیمه هفدهم و برخورد‌های سرسختانه مصدق با مخالفان خود هم از دلایل غیرقابل انکار وقوع این رویداد است. جامعه روشن‌فکری ایران و حتی غیر آن در دهه‌های اخیر اجازه کوچک‌ترین انتقادی به مصدق و دولت او را نمی‌داد. اما باید حقایق را همان‌طور که هست بیان و در آن تامل کرد. هم‌چنین قانون اساسی مشروطه دچار کم و کاستی‌های بسیاری بوده و این موضوع بدون شک تاثیر بسزایی در بسیاری از اتفاقات رخ داده، گذاشت. در پایان باید گفت هیچ‌کس نقش مصدق، در ملی شدن صنعت نفت ایران و دفاع از حقوق مردم ایران را منکر نمی‌شود. اما تصمیمات او و دولت او در بسیاری از موارد دارای ایراد و انتقاد است. پایان

منابع: کتاب تمام مردان شاه اثر استیون کینزر/ اسناد منتشر شده سیا در سال 2013 / کتاب مصدق و مبارزه برای قدرت اثر همایون کاتوزیان / ویکی پدیا / مجموعه مصاحبه های تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد / کتاب خاطرات شعبان جعفری اثر هما سرشار